تمدن غرب به سردمداری آمریکا نتوانست با انقلاب اسلامی نوپای ایران در ابتدای کار هیچ غلطی بکند، الان دارند زرلاف میزنند.
دشمنان از خارج هیچ غلطی نمیتوانند بکنند، ما باید مراقب مرعوب شدگان داخلی باشیم که با بلاهت، آنان را به طمع نیندازند!
تمدن غرب به سردمداری آمریکا نتوانست با انقلاب اسلامی نوپای ایران در ابتدای کار هیچ غلطی بکند، الان دارند زرلاف میزنند.
دشمنان از خارج هیچ غلطی نمیتوانند بکنند، ما باید مراقب مرعوب شدگان داخلی باشیم که با بلاهت، آنان را به طمع نیندازند!
شهادت سیدحسن نصرالله ثابت کرد که در حیات او اصل و اساس، حقیقت و عدالت یعنی اسلام ناب محمدی است نه جان، مال و...
پس این شهادت عین پیروزی است چون اصل و اساس مکتب را فدای فروعات نکرد! و این است رمز و راز پیروزی ابدی حزب الله...
تهدیدات نرمافزاری دشمن دقیقا علیه این اصل و اساس است!
اولین معنایی که از شنیدن کلمۀ مقاومت در ذهن ما شکل میگیرد این است که ما به عنوان فرد، گروه، جامعه، ملت و یا امت در مقابل فشار و حملۀ دیگری و دشمنان بیرونی خود ایستادگی و پایداری میکنیم و تن به اراده و خواست او نمیدهیم. البته مقاومت در مقابل امیال نفسانی و شهوات دورنی را نیز میتوان در زمرۀ مصادیق مقاومت درونی برشمرد. این معنا در عین درستی لکن تداعی کنندۀ مفهومی سلبی، منفعل و تدافعی از ایستادگی است. با توجه به این عبارات وقتی سخن از مقاومت به میان میآید برای روشن شدن مسئله باید ابتدا تکلیف پاسخ یا پاسخهای این سه پرسش روشن گردد: مقاومت چه چیزی یا چه کسی و کسانی؟ مقاومت در مقابل چه چیزی یا چه کسی و کسانی؟ و همچنین مقاومت بر روی چه چیزی یا چیزهایی؟
در یک مصاف آنچه تعیین کنندگی اصلی را دارد اراده است یعنی هر طرف که بتواند ارادۀ خود را بر دیگری تحمیل کند پیروز نبرد است...
پس اگر در یک مصاف مال و جان خود را از دست بدهیم ولی تسلیم خواست و ارادۀ دشمن نشویم قطعا پیروز هستیم و خواهیم بود.
مقاومت در اسلام صرفا به معنای ایستادگی سلبی، منفعلانه و پدافندی در مقابل فشارها و حملات دشمنان نیست بلکه به معنای مقاومت در مسیر حمله و تهاجم نیز هست.
این مقاومت در حمله به جبهۀ باطل و ظلم را عملیات پیروزمندانۀ طوفان الاقصی و امتداد آن در این مصاف به خوبی نشان داد...