آخر الدّواء الکیّ

هتاکی اخیر موسوی و لجن پراکنی‌های گاه و بیگاه خاتمی و روحانی و امثالهم به خاطر وقاحت و بی شرفی آنان است.

البته ناگفته نماند که انفعال مدعیان انقلابیگری در برخورد با این خائنین و فقدان قاطعیت مسئولین مربوطه در اجرای عدالت و قانون، بستر ساز این جسارت‌ها و هتاکی‌ها است.
چارۀ کار برخی دُمل‌های چرکی فقط داغ کردن آنها است...

ضرورت تأسی به مکتب عاشورا در سیاست‌ورزی

در ماه پیروزی خون بر شمشیر و آزادگی و ظلم ستیزی، از وزارت امور خارجه کنونی انتظار می‌رفت که نسبت به انفجارهای تروریستی کابل، اقدامات وحشیانه دولت الهام علی‌اف در کشور آذربایجان علیه شعیان و حملات شدید رژیم سفّاک صهیونیستی به نقاط مختلف فلسطین، مواضع شدیدتری می‌گرفت و اقدامات قاطع‌تری انجام می‌داد...

کشتۀ شمشیر نفاق

در یک دسته‌بندی، جبهۀ باطل شامل طیف کفّار، مشرکین و منافقین می‌باشد. واقعۀ عظیم کربلا لبۀ درگیری و مصافِ جبهۀ حقّ و باطل بود.

نکتۀ مهم این مصاف آن طیفی از جبهۀ باطل بود که در مقابل جبهۀ حقّ و توحید ایستاد، و آن طیف، طیفی نبود مگر طیف نفاق و منافقین!

ناگفته نماند؛ نفاق به عبارتی همان کفر و شرک پنهان است.

خادم ریاکارم آرزوست!

به عبارتی ریاکاری یعنی انجام کار برای جلب نظر مردم، نه جلب رضایت خداوند؛ ریاکار روح خودش رشد نمی‌کند اما حداقل با کار کردن برای مردم فایده‌ای برای آنان دارد.
 مسئول ریاکاری که برای جلب نظر مردمش کار و خدمت می‌کند بهتر از مسئولی است که نه تنها خدمتی نمی‌کند بلکه برای جلب نظر دشمنانِ مردمش خیانت هم می‌کند.
ضمناً ریا یک امر قلبی بوده و تشخیصش راحت نیست...

الزام یا اجبار، مسئله این است

تفاوت “الزام” و “اجبار” در این است که الزام، دارای یک خاستگاه فلسفی، پشتوانۀ منطقی و فرآیند قانونی است، اما اجبار لزوماً اینگونه نیست لذا حجاب الزامیست نه اجباری.
سخن گفتن با ادبیات مهندسی شدۀ دشمن یعنی پذیرش مفروضاتِ غلط و منفی او، لذا بهتر است به جای عبارتِ “حجاب اجباری” از عبارت “حجاب الزامی” استفاده کنیم.