کسانی که مدعی انقلابیگری و ولایتمداری هستند اما ضدانقلاب، کارگزارانیها، اصلاح طلبان و اعتدالیها با او ضدیت خاصی ندارند محل تأمل هستند!
به قول معروف: «تعرف الاشیاء بأضدادها» گاهی اوقات افراد با دشمنان و ضدهایشان بهتر شناخته میشوند تا با ادعاهایی که خودشان مطرح میکنند.
چیزی که ضدانقلاب را پریشان میکند این است که جریان انقلابی در احمدینژاد گیر نکرد لذا به رئیسی رسید.
اما جریان ناانقلابی و غربگرا در امثال خاتمی گیر کرد لذا دچار پزشکیان شد!
وسط بازان التقاطی نیز که همچنان سر این سفره میخورند و زیر آن علم سینه میزنند تا که حاجت روا شوند.
انقلابیون هستۀ سخت جمهوری اسلامی ایران بوده و هستند که اگر تحریف، تضعیف و تخریب شوند پوستۀ کشور(فرهنگ، امنیت، اقتصاد و...) فرو خواهد ریخت!
ایران اسلامی اگر به سرنوشت افغانستان، عراق، سوریه، ترکیه و کشورهای عربی نوکر استکبار و... تبدیل نشده است به برکت همین هستۀ سخت انقلابی میباشد.
تکیه کردن به ناانقلابیها، غربگرایان و وسط بازان التقاطی تکیه بر باد است! از این افراد و گروهها آبی برای مردم، نظام و کشور گرم نشده و نخواهد شد.
اگر حوصلۀ شنیدن استدلال و یا اعتماد به اعتبار سخن گوینده ندارید حداقل به تجربۀ تاریخی سایر دولتها و ملتهای معاصر منطقه توجه بفرمایید.
غربزدگان در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم میشوند، آنانی که در لایۀ ذهنی غربزده هستند و آنانی که در لایۀ قلبی غربزده میباشند.
دستۀ اول شاید با جهاد تبیین سر به راه شوند اما دستۀ دوم گاهی حتی اگر از طرف غرب بر آنان ننگ و نکبت ببارد، باز سر به راه نمیشوند!
مواضع و عملکرد جریان انقلابی و غیرانقلابی روشن است نورافکن جهاد تبیین را مقداری بر وسط بازان التقاطی متمرکز بکنید.
زیرا وسط بازان التقاطی همواره پل پیروزی غربگرایان بر حزب الله و غربگرایان نیز همواره پل پیروزی دشمنان بر کشور بودهاند!
پلهایی که از گفتمان تا میدان امتداد دارند!