روزی مردی در لباس روحانیت و در یکی از جایگاه های مسئولیتی حکومت و نظام اسلامی آمد و فریاد زد که آآآآی . . . کربلا درس مذاکره است!!! و چون واکنش و عکس العملی در خور و دندان شکن از بدنه حزب الله خصوصا حوزویان ندید، مدتی بعد درجه گستاخی را بالا برده و اظهار نظر هایی پیرامون صلح امام حسن (ع) کرد و باز هم از بدنه حوزه های علمیه عکس العملی جدی ندید . . . تا اینکه در ماه رمضان ۹۶ کار را به هسته ی مرکزی و ایدئولوژیک تشیع یعنی ولایت رساند و باز از بدنه حوزویان . . .
آتش به اختیاری باید تشکیلاتی باشد
1️⃣ وقتی کسی فرمان آتش به اختیار صادر میکند به نیرو های تحت فرمان خود آزادی عمل ویژهای داده است، اما این به معنای آزادی عمل بی قید شرط نیست بلکه آزادی عمل در چهارچوب گفتمانی صادر کنندۀ فرمان است، فلذا باید توجه داشت که اگر نیروهای تحت فرمان به منظومه فکری فرمانده خود التفات لازم را نداشته باشند ممکن است در این آتش به اختیاری هزینه تراشی کنند.
آقای حجت الاسلام زائری، واقعا چه کسی یاوه میگوید؟
اخیرا در یادداشتی از شما در سایت خبر آنلاین خواندم که گفته بودید “یا خائن را محاکمه کنید یه کسی که تهمت خیانت زده” و دلیل آن را ادعاهای دکتر نبویان مبنی بر کَت بسته تحویل دادن سردار سلیمانی توسط وزارت امور خارجه به دشمنان انقلاب عنوان کرده اید.
آقای زائری اولا در سخنرانی که دکتر نبویان انجام داده اند فقط ایگونه تعبیر می کنند که انجام تعهداتی که در برجام و FATF دولت ما داده است یعنی کَت بسته تحویل دادن سردار سلیمانی . . . ثانیا شما در خصوص تعهدات وزارت امور خارجه مبنی بر محدود کردن فعالیت های سردار سلیمانی و سپاه قدس چه می دانید ؟؟؟ آیا به خود فرصت مطالعه و برسی برجام و FATF را داده اید که به قول خود شما اینچنان یاوه گویی می فرمایید.
با احترام به خاک میسپاریم، اما نه حقیقت را
بنده به شخصه از اینکه آقای هاشمی عاقبت خویش را بد رقم زد ناراحت هستم و هرگز از این عاقبت بد خرسند نخواهم بود. شرافت ما اجازه نمی دهد حتی بر سر جنازه دشمنانمان نیز هلهله کنیم، اما حقیقت همان است است که بارها با صدای بلند فریاد زده ایم و پای آن نیز ایستاده ایم و آن حقیقت این است که مرحوم هاشمی:
معمای تیتراژهای ناسیونالیستی سریال معمای شاه!
سریال معمای شاه که روایت گر احوالات رژیم طاغوت و روند شکل گیری انقلاب اسلامی است مدتی می باشد که از شبکه یک در حال پخش است. در این سریال یکی از موضوعاتی که بنده را بر آن داشت تا یادداشتی بنویسم این بود که چرا تیتراژ ابتدایی و انتهایی و حتی قطعه هایی که در برخی سکانس های حساس فیلم خوانده می شود بر پاشنه ملی گرایی یا به عبارت دیگر ناسیونالیسم می چرخد؟؟!!
در یکی از قسمت ها حتی زمانی که شهدای موتلفه تیر باران می شوند بر خلاف دیالوگ های پایانی نقش ها که ایستادگی شان را بر سر ارزش های اسلامی نشان می دهد بعد از تیر باران بلا فاصله قطعه ای خوانده می شود که محتوای آن دال بر این است که گویا این افراد برای وطن و میهن جغرافیایی جان خود را فدا کرده اند که به شدت ملی گرایانه و ناسیونالیستی می باشد.