در اینکه چه بکنیم همه خواهند گفت؛ آنچه حق است و عدل؛ فارغ از قرائتهای مختلفی که از آنها میشود اگر در قرائت نظری هم به توافق برسیم، برخی آنقدر در زمان، مکان، کمیت، کیفیت، شرایط و چگونگی اهتمام به حق و عدل مناقشه میکنند که نهایتا در عمل قدم از قدم برداشته نمیشود!
تفاوت دوقطبی بـا دوگانگی
در دوقطبیها نفسِ شخص، گروه یا مقولۀ قطبیده شده تبدیل به ملاک و معیار تشخیص بد و خوب میشود و شاخصی خارج از خود را برای سنجش نمیپذیرد.
اما در دوگانگیها ملاک و معیار تشخیص بد و خوب شاخصهایی مانند عدل و ظلم هستند که مقولات مختلف بر اساس آنها سنجیده و ارزشداوری میشوند...
دوگانگی یا دوقطبی، مسئله این است
ملاک تعیین کننده در دوگانگیها ارزش و ضد ارزشهایی هستند که فارغ از مصادیق، به عنوان شاخصی ثابت معیار سنجش هستند مانند عدل و ظلم.
اما ملاک تعیین کننده در دوقطبیها نفسِ خودِ مصادیق هستند، فارغ از اینکه با شاخص حق و عدل سنجیده شوند یا خیر مانند نژاد، زبان، گروه و...
فهم مقام مصاف و تعامل
حق و باطل در مقام نظر و مفاهیم دارای مرز مشخص و کاملا از هم جدا هستند لکن در مقام عمل و مصادیق گاهی متداخل و در هم تنیدهاند.
لذا مدارای مصلحانه با برخی از دیگریهای اسلام در مقام عمل به معنای عدول از ارزشهای اسلامی و عبور از مرزهای ایدئولوژیک نیست و نباید.
مــوج و کــف!
به تعبیر قرآن کریم؛ «حـق، آب زلال و پایدار و باطل کف چرک و مضمحل است» خروش جبهۀ حـق که به اوج برسد هیبت پوشالی جبهۀ باطل فرو خواهد ریخت!
همانگونه که ازدیاد کف حاصل تَمَوُّجِ آب است، جولان و غوغای جبهۀ باطل نیز حاصل قدرت گرفتن جبهۀ حق است وگرنه جبهۀ حق ضعیف مورد اعتنای جبهۀ باطل نیست!