تجزیه ماجرا...
صفر: خانومی که توسط مأمورین انتظامی بخاطر پوشش نامناسب جهت تفهیم قانون و کلاس توجیهی به مقر پلیس انتقال داده شده است در میانه کلاس و در مقابل دیدگان حضار و دوربینهای مداربسته میمیرد. پزشکی قانونی بعد از تحقیقات اولیه، مرگ خانم مهسا امینی را بر اساس ادعای ضد انقلاب یعنی ضرب و جرح رد میکند.
حقیقت و عدالت دو مفهوم ارزشمندی هستند که فارغ از قرائتهای مختلف و یا دلالت بر مصادیق خاص، نفساً در نزد تمام انسانهای آزاده و سالم نه تنها مقبول و محترم بلکه مقدس میباشند آن هم قداستی وجدان فهم و فطرت پذیر...
نگارنده بنای بیان مسئله با نگرش الهیاتی و یا هر نوع ایدئولوژی دیگری را ندارد و صرفاً از منظر وجدان و فطرت به مسئله پرداخته و سخن به بند نوشتار میکشد تا شاید چراغی بیافروزد و فضای تاریک و غبار آلودی را که هر گوشه و لحظهاش حقیقت و عدالت به مسلخ مغالطات و شبهات میروند را به قدر توان روشن کند و موجب جلوگیری از سلاخی حقیقت و عدالت در ظلمات گردد.
وقتی سخن از ولایتمداری به میان میآید برخی گمان میکنند که ولایتمداری اختصاص به عوام جامعه(مردم عادی، غیر خواص) دارد و خواص و نخبگان خیلی لزوم ندارد که اوامر و رهنمودهای ولی جامعه اسلامی را در تحلیل و تصمیمهای
صبر کردیم، تلاش کردیم، مجاهدت کردیم، انقلاب کردیم، نظام و دولت تشکیل دادیم تا کشور و جامعه را با قاعده و قانون، طرح و برنامه، ساختار و شبکه وَ کارشناس و مدیر مربوطه حل و فصل کنیم... اما الان مانند اوایل انقلاب به اعزام
جوانی که اتفاقاً فرزند شهیدی عزیز میباشد، سیاههای آکنده از توهینهای گوناگون و مملو از اتهامات مختلف را که نثار بزرگی کرده است، خطاب به ولی امر مسلمین در فضای بدون مرز مجازی منتشر میکند؛ از قضا آن بزرگ هتک حرمت