عدهای میگویند ما انقلابی هستیم، مخالفانشان میگویند نه، شما تندرو هستید، ولی خودشان راحت طلبی و رفاه زدگی را اعتدال می نامند ؟ ! ؟
آنهایی که انقلابیون را تندرو می نامند باید بدانند که تندرو ها منافقین و جریان های امثال شیرازی هستند نه پیروان ولایت ؛ جالب تر اینکه جریان شیرازی ها که بسیار دغدغه ی دین مردم را دارند در مقابل تفکرات ضد اسلامی جریان غرب زده ی چپ موضع جدی نمی گیرند بلکه حتی با جریان مذکور نقطه ی اشتراکی هم دارند و آن انتقاد مکرر به مبانی نظام و جریان انقلاب است .
انقلابی بودن یا نبودن، مسئله این است

لندن؛ وجه اشتراکی برای رفسنجانیها و شیرازیها

در طول تاریخ بسیار بوده اند کسانی که از امام جلو افتاده و در اصطلاح کاسه ی داغ تر از آش شده اند و یا اینکه از امام آن قدر عقب مانده اند که به گمراهی کشیده شده اند ، و این جریان در حال تکرار همواره به خاطر جهل و عناد نسبت به حقایق و ارزش ها و مصالح بوده است ، در جایی که بقای خود اشخاص مقدم می شود بر بقای ارزش ها و تعامل فدای خودکامگی می شود افراط و تفریط همانند دو لبه قیچی عمل می کنند ، اگر چه در ظاهر با هم به ستیز می پردازند اما این حقیقت است که میان لبه های آن سلاخی می شود .
یمن فرق میکند!

در چند سال اخیر که شاهد بیداری اسلامی در منطقه بودیم اولین لازمه ی انقلاب به معنای تغییر ساختار حکومتی که همان خیزش مردمی است را کاملا مشاهده کردیم، اما در سه کشور تونس، لیبی و مصر فقدان رهبری مناسب و مبانی غنی برای پایریزی حکومت جدید باعث مصادره جریان مردمی و انقلاب آنان شد؛ به بیان ساده تر اکثریت مردم به خیابان ها ریختند و گفتند ما این حکومت را قبول نداریم و نمی خواهیم، اما پاسخ خوبی برای این سوال نداشتند! که شما چه نوع حکومتی را می خواهید؟ البته سرچشمه اصلی انحراف در خواص جامعه بود که با عدم اتخاذ راهبرد
جنگ تمام نمیشود، سلاحها عوض میشوند!
جنگ نظامی با هواپیما، تانک، تیربار
جنگ اقتصادی با تحریم، دلار، بیتکوین
جنگ فرهنگی با کتاب، فیلم، مطبوعات
جنگ بیولوژیکی با غذا، دارو، ویروس
جنگ سایبری با هکر، اینترنت، پلتفرم
جنگ شناختی با رسانه، اطلاعات، روایت
و البته در جنگ ترکیبی همۀ موارد فوق با هم!