مرز بندی میان دولت و ملت زمانی به شکاف تبدیل می شود که دولت با اینکه از دل ملت برخاسته است از مردم فاصله بگیرد و فضا را به سوی ارباب رعیتی سوق بدهد، این بدترین و مبتلا به ترین خُلقی است که بدنه دولت ها را بیمار می کند. جالب این است که این شکاف معمولا از سوی دولت عمیق تر می شود که سر انجام آن سرنگونی است زیرا هیچ ملتی علاقه به سلطه استعماری ندارد اما گاهی بی ظرفیتی های مسوولین و جو گیری های آنان اوضاع را نا مطلوب می کند.
دیپلماسی بدون اقتدار زمینه ساز ظلم مستکبرین
بر کسی پوشیده نیست که بزرگترین حامی مستضعفین و جریان های ارزشی آزادی خواه و پرچم دار ظلم ستیزی و مبارزه با طاغوت در دنیا نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است . سایه اقتدار جهموری اسلامی ایران در روابط بین الملل چقدر توانسته کار را برای مستکبرین دشوار کند و باعث شود تا هر روز شاهد کشته شدن و تعرض به حیثیت مسلمانان و انسان های آزاده نباشیم ؟ آیا اسلام فقط جاذبه دارد یا دارای دافعه نیز می باشد ؟ چرا هنگامی که از دافعه اسلام که عکس العملی در مقابل ظلم مستکبرین است سخن به میان می آید عده ای روشنفکر نمای داخلی قشر حزب اللهی را به خشونت متهم می کنند ، نکند طرفدار یا جیره خوار مستکبرین هستند ؟
داعش فقط یکی از معلولهای طاغوت است
سوال: داعش معلول چه عواملی است؟
۱: جهل و ترس؛ جهل مردمانی که اینچنین عقاید و تفکراتی را پذیرفتند، و ترس کسانی که اجازه دادند تا اینچنین انگل هایی در میان آن ها رشد کنند و به قدرت برسند، به قول معروف؛ کرم درخت از خود درخت است!
۲: عناد و سلطه طلبی؛ بغضی که دشمنان از اسلام بالنده در دل داشتند، و با نقشه های از پیش طراحی شده و کمک های همه جانبه ی مالی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و … در راستای سلطه گری به تخریب چهره ی اسلام و غارت و تضعیف مسلمین پرداختند.
ضرورت اتخاذ رویکرد تهاجمی در رسانههای انقلابی
جریان حزب اللهی و انقلابی در هر زمینه ای که نسبت به متحجرین مثل جریان شیرازی ها و شبهه روشنفکران امثال جریان اصلاحات و غیره برتری داشته باشد اما متاسفانه در زمینه ی رسانه و جنگ روانی همواره ضربات و صدمات سنگینی از این دو جریان خصوصا جریان دوم خورده است، البته این طبیعی است جریان هایی که سهم کمی از جایگاه های کلیدی حاکمیتی را دارند بر خلاف جریان مقابل، جلز و ولز بیشتری را برای عرض اندام و جلب توجه برای رسیدن به قدرت انجام بدهند؛ در حالی که متاسفانه جریان انقلابی و حزب اللهی به خاطر اینکه ارکان نظام و غالب جایگاه های مهم را در اختیار دارند به نوعی آسودگی خیال دچار شده اند و در میدان رسانه نسبت به دو جریان مذکور تکاپوی کمتری دارند.
رسوای چپ و راست جَلد بیت امام!!!

زمانی که مردم شاخص ها و ملاک ها را مورد توجه قرار ندهند دچار سر در گمی خواهند شد.
مثال: روحانی بودن، سید بودن و یا نسبت های سببی و نسبی با بزرگان هیچ یک دلیلی برای خوب بودن افراد نیست، البته شاید بتوان در مقام مؤید بعد از دلیل از آن ها بهره برد ولی به تنهایی نمی توانند بر جایگاه علتی که معلول خاصِ خوب بودن را در پی دارد تکیه بزنند، تقوا علت محکمی است که حتی اگر کسی با عنوان آیت اللهی و حتی مرجعیت دچار فقدان آن شود عناوین مذکور نمی توانند خلأ آن را پر کنند.