سوال: داعش معلول چه عواملی است؟
۱: جهل و ترس؛ جهل مردمانی که اینچنین عقاید و تفکراتی را پذیرفتند، و ترس کسانی که اجازه دادند تا اینچنین انگل هایی در میان آن ها رشد کنند و به قدرت برسند، به قول معروف؛ کرم درخت از خود درخت است!
۲: عناد و سلطه طلبی؛ بغضی که دشمنان از اسلام بالنده در دل داشتند، و با نقشه های از پیش طراحی شده و کمک های همه جانبه ی مالی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و … در راستای سلطه گری به تخریب چهره ی اسلام و غارت و تضعیف مسلمین پرداختند.
جریان حزب اللهی و انقلابی در هر زمینه ای که نسبت به متحجرین مثل جریان شیرازی ها و شبهه روشنفکران امثال جریان اصلاحات و غیره برتری داشته باشد اما متاسفانه در زمینه ی رسانه و جنگ روانی همواره ضربات و صدمات سنگینی از این دو جریان خصوصا جریان دوم خورده است، البته این طبیعی است جریان هایی که سهم کمی از جایگاه های کلیدی حاکمیتی را دارند بر خلاف جریان مقابل، جلز و ولز بیشتری را برای عرض اندام و جلب توجه برای رسیدن به قدرت انجام بدهند؛ در حالی که متاسفانه جریان انقلابی و حزب اللهی به خاطر اینکه ارکان نظام و غالب جایگاه های مهم را در اختیار دارند به نوعی آسودگی خیال دچار شده اند و در میدان رسانه نسبت به دو جریان مذکور تکاپوی کمتری دارند.
ضمن عرض تسلیت به مناسبت در گذشت سربازان نیروی زمینی ارتش در حادثه ی تصادف اتوبوس چند روز اخیر که واکنش های بسیاری را چه از طرف مسئولین و چه از طرف رسانه ها و مردم در بر داشته است، در این ماه مبارک از خداوند منان طلب آمرزش و علوّ درجات را برای جان باختگان این حادثه ی غم بار نموده و صبر و سعۀ صدر را برای بازماندگانشان خواستاریم.
سه اتفاق بزرگ در زندگی هر انسانی رخ می دهد که در سرنوشت او تاثیر بسزایی دارد …
۱- اولین این اتفاقات تولد است که یک انسان در چه خانواده و چه جامعه ای متولد می شود ، که در این اتفاق ما نقش خاصی ایفا نمی کنیم و فقط متولد می شویم.
۲- دومین این اتفاقات که در اصل سومی آن ها است مرگ می باشد که به فرض مثال انسان در چه حالت و شرایطی امکان دارد از دنیا برود که در این مقوله نیز ما بعضا هیچ نقشی نداریم و کافی است عجل سر برسد البته خود نیز می توانیم در جریان پیش دستی بکنیم که . . . بگذریم.
زمانی که مردم شاخص ها و ملاک ها را مورد توجه قرار ندهند دچار سر در گمی خواهند شد.
مثال: روحانی بودن، سید بودن و یا نسبت های سببی و نسبی با بزرگان هیچ یک دلیلی برای خوب بودن افراد نیست، البته شاید بتوان در مقام مؤید بعد از دلیل از آن ها بهره برد ولی به تنهایی نمی توانند بر جایگاه علتی که معلول خاصِ خوب بودن را در پی دارد تکیه بزنند، تقوا علت محکمی است که حتی اگر کسی با عنوان آیت اللهی و حتی مرجعیت دچار فقدان آن شود عناوین مذکور نمی توانند خلأ آن را پر کنند.